۲ گام اساسی برای رسیدن به آرامش درون و رهایی از تنش های درونی!

۲ گام اساسی برای رسیدن به آرامش درون و رهایی از تنش های درونی!

آیا از آرامش درون برخوردار هستید؟ یا همانند اغلب افراد مدام درگیر استرس، ترس، خشم و سایر تنش های روانی می شوید؟ چقدر از پس کنترل کردن احساسات منفی خود بر می آیید؟ تا به حال از بین رفتن آرامش درونی شما، باعث شده که پشیمانی به بار بیاورد؟ آیا تا به حال به خاطر استرس یا ترس، دچار خسارت جبران ناپذیری شده اید؟ در این مقاله قصد داریم ۲ گام اساسی رسیدن به آرامش درون را معرفی کنیم.


گام اول رسیدن به آرامش درون : رها شدن از استرس

گام دوم رسیدن به آرامش : غلبه بر ترس

مروری بر گام های بعدی

قدم اول رسیدن به آرامش درون : رها شدن از استرس

استرس واکنش ها به محرکی بیرونی است که ذهن، بدن یا روح مان را از تعادل خارج کرده است. تطبیق با محرک های جدید به این صورت است که شما توانایی های خود را افزایش داده و مهارت های جدید می آموزید. اما اگر این محرک بیش از حد بزرگ باشد و یا آنچنان به سرعت از راه برسد که شما نتوانید خود را با آن وفق دهید، استرس بوجود آمده می تواند به مشکلات جسمی، عاطفی یا روانی منجر شود.

  • استرس می تواند توسط عوامل بسیاری بوجود آید، از جمله:
  • سوء استفاده جسمی، احساسی یا روانی؛
  • تغییراتی در زندگی و رویدادهایی مانند شغل جدید، جابجایی، بارداری و یا طلاق؛
  • ضرب الاجل کاری یا درسی، مشاغل دارای استرس بالا
  • و موقعیت های اجتماعی ناخوشایند

قرار گرفتن در معرض استرس طی مراحلی روی ما تاثیر می گذارد در مرحله اول، زمانی که ما استرس را تجربه می کنیم، بدن ما به طور خودکار با پاسخ مشخص “مبارزه با گریز” واکنش نشان می دهد، که به عنوان ترشح آدرنالین شناخته شده است. در شرایط تهدید این واکنش بدن بسیار مفید است، چون آدرنالین سبب می شود بدن ما با افزایش ضربان قلب، فشار خون و سرعت تنفس، بهتر آماده نبرد و یا فرار باشد و هنگامی که آن محرک بیرونی از بین برود، اغلب با یک خواب خوب شبانه، ما نیز به حالت عادی باز می گردیم.

قرار گرفتن بدون وقفه در معرض استرس، منجر به مرحله دوم می شود. در جامعه مدرن امروزی ، استرس روزمره حاصل از ترافیک، محل کار، و یا حتی همین زندگی ساده، باعث بروز این واکنش می شود و در نتیجه به استرس دائم در ما می انجامد. ما از ذخایرمان و به خصوص از غدد آدرنال، تهی می شویم و توانایی ما برای مقابله با استرس کاهش می یابد. حتی توانایی ما برای خواب راحت نیز می تواند تحت تاثیر قرار بگیرد.

مرحله نهایی ناشی از تجمع استرس در طول زمان است و منجر به خستگی می گردد. چون به علت استرس زیاد از حد قادر به بازگشت بدن ، ذهن و روح مان به حالت عادی تعادل نیستیم ، از ضعف جسمی، عاطفی و روانی رنج می بریم. علائم هشدار دهنده عبارتند از: افزایش وزن و یا از دست دادن آن، زخم معده، سوء هاضمه، بی خوابی، افسردگی، اضطراب، ترس، خشم، ناتوانی در تمرکز، دمدمی مزاج بودن، و دیگر مشکلات حتی می توان گفت که همه بیماری ها در نتیجه استرس بوجود می آیند.

گذشته از گام های عملی مراقبت از خودتان از طریق خوردن و نوشیدن معقول، ورزش منظم ، مصرف نکردن داروهای مخدر (اعم از قانونی یا غیر قانونی)، کم کردن سرعت و کاهش فعالیت های استرس زا، یک راه حل اساسی تر برای مقابله با استرس وجود دارد.

از منظر عرفان و روانشناسی و به طور روزافزون، از نظر فیزیکدانان پیشگام امروزی، همه چیز این دنیا انرژی است. شما بوسیله میزان ارتعاش یک جسم آن را از جسم دیگر تشخیص می دهید. ارتعاش یک ماده فیزیکی در فرکانسی پایین تر از احساسات می باشد که آن نیز به نوبه خود ارتعاشی کمتر از افکار دارد. انسان بعنوان موجودی باشکوهی روحانی دارای چندین پیکره با ارتعاشات رو به افزایش است: پیکره فیزیکی، پیکره حسی، پیکره روانی و پیکره روحانی.

در داخل هرگروه انرژی، ارتعاشاتی با فرکانسهای بالاتر و پایین تر وجود دارد. در حالی که استرس می تواند بصورت فیزیکی آشکار شود، انرژی اساسی که باعث ایجاد استرس می شود فیزیکی نیست. این انرژیهای متراکم، کم لرزش،و غیر فیزیکی می تواند به اضطراب، ترس و یا خشم بینجامد. در صورتی که این انرژیهای در زیر قرار گرفته را آزاد نکنید در سلامت و در نهایت زندگی تان اختلال ایجاد می شود.

چه اینکه قادر به کاهش فعالیت های استرس زا باشید و چه نباشید، اساسی ترین گام شما برای از بین بردن استرس تماس منظم و مستقیم با خود درونی تان است. گفتگوی صمیمانه باخود بصورت روزانه فرصتی برای رهایی از استرس است.

خواب نیز سودمند است، اما زمانی که تجمع استرس سریع تر از آن باشد که بتواند منتشر شود، تنها خواب کافی نیست. حتی بدتر، استرس مزمن منفی می تواند الگوهای خواب شما را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را در مبارزه با استرس بی اثر کند. ارتباط با خود درونی خط مشی ایده آلی برای شما می باشد که به بهترین وجه از طریق مدیتیشن به دست می آید. تماس منظم با خود درونی نه تنها به از بین بردن استرس انباشته شده کمک می کند، بلکه شما را برای استرس های آینده قبل از آن که بروز کنند آماده می کند.

در گام بعدی، درباره ناتوان کننده ترین احساسی که انسان باید بر آن فائق آید بحث می کنیم: احساس ترس.

قدم دوم رسیدن به آرامش درون : غلبه کردن بر ترس

احتمالا ناتوان کننده ترین احساسی که انسان باید با آن مقابله کند ترس است. ترس شما را دچار سردرگمی میکند. ترس انسان را فلج می کند. ترس شما را از درست فکر کردن و دسترسی به موهبت های معنوی و خود واقعی تان باز می دارد.

ترس از انتظار کشیدن برای دردی در زمان آینده نشات می گیرد. گفته می شود که ۹۰ درصد از انسانها برای دوری کردن از درد انگیزه دارند، در حالی که تنها ۱۰ درصد به دنبال لذت هستند. جای تعجب نیست که ما از ترس رنج می بریم. از همان سال های اولیه به ما آموزش داده شده است بترسیم، توی خیابان بازی نکن – ترس از زیر ماشین رفتن. با غریبه ها حرف نزن – ترس از ربوده شدن، با مامان بی ادبی نکن وگرنه دوستت نخواهد داشت – ترس از رها شدن.

همانطور که بزرگتر می شویم، ترسهای جدیدی یاد می گیریم : ترس از دوست داشته نشدن، ترس از طرد شدن، ترس از نداشتن به اندازه کافی ، ترس از بی ارزش یا ناکافی بودن، ترس از اشتباه کردن، ترس از محدود شدن، ترس از اخراج شدن ، ترس از کشته شدن به دست تروریست های مسلح به سلاح هسته ای.

هر روز، ما با پیامهای مبتنی بر ترس جدیدی از طریق تبلیغات، سیاستمداران و رسانه ها بمباران می شویم، درک دلیل آن آسان است: کنترل کردن مردم ترسان آسان تر است.

ترس یکی از ابتدایی ترین احساسات بشریت است، و باعث تحریک ترشح آدرنالین مرتبط با پاسخ “مبارزه با گریز” در هنگام خطر میشود. در شرایط تهدید کننده حیات، این خیلی مفید است، چون مارا بهتر برای انجام نبرد و یا فرار آماده میکند، اما در شرایط غیر کشنده، ترس بر قضاوت شما سایه می افکند و شما را تشویق به عکس العمل میکند – به جای فکر کردن در مورد سایر گزینه ها – بنابراین شما پاسخ مطلوبی به مشکل خود نمی دهید.

حتی بدتر اینکه، وابستگی به ترس از توانایی شما برای ارتباط با خود درونی تان جلوگیری می کند. برای ارتباط برقرار کردن با استاد درونی خود نیاز دارید که متعادل باشید و نیمکره های مغز با هم همگام باشد. ترس باعث میشود که مغز به طور خودکار به سمت غالب خود بازگشت کند – سمت منطقی یا احساسی و با اینکار ورودی نامتعادلی برای حل مشکل شما حاصل می شود.

ترس یک احساس کم لرزش متراکم است. با چسبیدن به این احساس منفی تخلیه کننده انرژی شما بطور قطع قادر به فراتر رفتن در مراحل بالاتری از خودآگاهی که دارای مشخصه ارتعاش بالاتر هستند مانند عشق، شادی، صلح و خوشبختی نخواهید بود. شما می توانید بار سفر را برای جهان بالاتر ببندید، بنابراین از بین بردن ترس امری حیاتی است.

همه مردم، حتی جنگجوها، دارای درجاتی از ترس هستند. چیزی که یک جنگجو را از یک روح ترسو متمایز میکند عدم توانایی او در زمینه تشخیص خطر نیست. چیزی که بعضی انسانها را جنگجو میکند اراده آنها برای دست به عمل زدن در هنگام مواجهه باترس است. با تجربه های مکرر، یک جنگجو متوجه میشود که ترس با عمل آگاهانه از بین می رود.

اقدام کردن مزیت دیگری هم دارد . باعث میشود که شما روی زمان حال، تمرکز کنید. با این تعریف، ترس پیش بینی درد آینده است، این است که، آینده – ونه در حال حاضر، عمل کردن شما را در حال حاضر نگه می دارد ، که چگونه شما به مراحل بالاتری از آگاهی دست می یابید – جایی که در آن زمان نرم و قابل انعطاف است و ترس وجود ندارد.

به یاد می آورم که به عنوان یک جوان ۱۷ ساله که تازه گواهینامه گرفته در حال رانندگی با اتومبیل پدرم در یک بزرگراه خلوت بودم که توسط یک راننده دیوانه تهدید شدم. این ماجرا به سرعت اتفاق افتاد جوری که فرصتی برای ترسیدن نداشتم. انگار همه چیز با حرکت آهسته حرکت می کرد، و به من فرصت می داد که موقعیت را خوب بررسی کنم. ماشین من بزرگتر بود، با قدرت بیشتر و اگر لازم میشد، من می توانستم او را از جاده خارج کنم. من سرعتم را بیشتر کردم و به راحتی او را پشت سر گذاشتم، چند سال بعد متوجه شدم که با عمل در حال حاضر، زمان کش می امد تا به من کمک کند.

به زندگی خود نگاه کنید و ببینید کجا گیر کرده اید، به احتمال زیاد علت آن ترس است، به هر شکل و قالبی .

از خود بپرسید: بدترین چیزی که می تواند برای شما اتفاق بیفتد اگر شما وارد عمل شده و با ترس خود روبرو شوید چیست؟ آیا احمق به نظر خواهید رسید؟ آیا تصویر شما از خودتان آسیب می بیند؟ آیا طرد می شوید؟

با درک اینکه همه این ترس ها مبتنی بر نفس است. خود واقعی تان تحت تاثیر هیچ یک از این عواقب قرار نخواهد گرفت.

انتخاب آگاهانه روش “عمل کردن ” علاوه بر ذوب کردن ترس و قرار دادن شما در زمان حال، تمرکز را از شما و نفستان بر می دارد و بر روی کاری که در دست انجام است قرار می دهد.

پس چه باید کرد؟

به سادگی با برداشتن گام های کوچک شروع کنید. اگر شما دچار یک اختلال اضطراب اجتماعی هستید، مسلما برای شروع غلبه بر ترس خود برای سخنرانی در سازمان ملل متحد ثبت نام نمی کنید. بلکه با شرکت در جلسه ای که افرادی با علایق مشابه خودتان حضور دارند شروع می کنید. حتی لازم نیست که صحبت کنید فقط آنجا حضور داشته باشید. اگر خود را در کاری که دوست دارید غرق کنید در حین اینکه کار انجام می دهید و یا با دیگران تعامل دارید خودتان را فراموش می کنید، به شما خوش می گذرد و در زمان حال به سر می برید.

همچنین به یاد داشته باشید، که به دلیل اقدام نکردن مشکل شما تشدید می شود. برای محافظت از خودخواهی تان، ممکن است توجیهاتی بیاورید که چرا کاری انجام نمی دهید. شما ممکن است خودتان را متقاعد کنید که این کارتان محتاطانه، هوشمندانه، بی اهمیت، بی تاثیر، و غیره است. به زودی شما خودتان را متقاعد می کنید که کار درست را انجام داده اید. این باعث می شود عمل کردن در آینده سخت تر باشد. می دانیم که آن نفس شماست که مشغول توجیه انفعال تان است، نه خود واقعی تان. این یک عادت بد خود تقویت شده در شما است که در حال توسعه می باشد.

شما می توانید این عادت را با آوردن آگاهی هشیار به سطح مشکل و سپس اقدام در جهت حل آن در نطفه خفه کنید.

افرادی که در توافق باخود واقعی شان عمل می کنند باترس محدود نمی شوند . آنها با خودخواهی خود جلو نمی روند و در نتیجه برای انجام آنچه دوست دارند کاملا آزاد هستند. این افراد دارای جذابیت و گیرایی خاصی هستند. آنها بر اساس خود درونی شان عمل می کنند. آنها نگران اینکه دیگران آنها را چگونه می بینند نیستند. آنها هرگز توسط دیگران کنترل نمی شوند. آنها خودشان هستند، آزاد برای دوست داشتن و دوست داشته شدن

انتخاب با توست: عشق یا ترس. وضوح یا سردرگمی. آگاهی برتر یا رکود. با در نظر گرفتن عمل آگاهانه و بودن بصورت خود واقعی تان ترس را برای همیشه از بین ببرید.

 

کلام آخر

در این مقاله، ۲ گام اساسی برای رسیدن به آرامش درون را باهم آموختیم. امیدواریم که بتوانید به کمک این مطلب بتوانید قدم های بزرگی در راه پیشرفت و توسعه فردی خود بردارید.

محتویات دپارتمان در یک نگاه

ترتیب پیشنهادی فرافکر برای مطالعه مطالب دپارتمان

دیدگاهتان را بنویسید