محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی و هشت باور پشت پرده آن

 

 

محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌ام؛ تنها اشکال من بود!
نمی دونی چقدر بهش محبت کردم و هواش رو داشتم.
هر کاری در توانم بود؛ براش انجام دادم. هر خدمتی تونستم به‌اش کردم
همیشه باهاش مهربون بودم و سعی کردم همه‌جا کمکش کنم.
همیشه توی رابطه که برم این‌جوری محبت می‌کنم.
ولی این یکی هم مثل اونای دیگه ترکم کرد.
آخه چرا این همه محبت و فداکاری منو ندیده گرفت؟
چرا دوباره شکست عشقی رو تجربه کردم؟

اگر این جملات هم برای شما آشنا است بهتر است حتماً این مقاله را بخوانید.
چون تازه متوجه می‌شوید که محبت‌های شما  باعث ازبین‌رفتن رابطه‌تان می‌شود.
در این مقاله هشت باور بررسی می شود که باعث ایجاد رفتار محبت زیاد در رابطه شده است.
در کنار هرکدام  از این هشت باور ناکارآمد؛ باور با ارزش و کارآمدی هم معرفی خواهد شد. 

آنچه در این مقاله خواهید خواند:

باورهای ما نقش مهمی در رفتارهای عادتی ما دارند. برای کنار گذاشتن عادتها؛ اول باید باور پشت آن را تغییر دهیم. 
هشت باور زیر  باعث زیاد محبت کردن در رابطه می‌شوند. همین باعث بهم خوردن تعادل در رابطه و بالا رفتن احتمال شکست آن می‌شود. 

به این باورها توجه کنید: 

  •  باور دارم محبت درمان همه دردهاست
  • باور دارم که بلدم محبت کنم!
  •  باور دارم اینجوری کمبودهای رابطه را جبران می کنم
  •  باور دارم ممکن است بخاطر محبت نکردن مرا رها می کند
  •  باور دارم ارزش رابطه‌ام بالاتر میرود
  •  باور دارم او همه زندگی من است
  • باور دارم او به محبت زیادی نیاز دارد
  •  باور دارم این کار خوبی و بزرگواری ام را نشان می دهد

حالا نگاهی دقیقی به این باورها و نتایج واقعی آنها می اندازیم.

نگاهی عمیق تر به باورهای پشت پرده محبت زیاد

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم که از محبت خارها گل می‌شود

شما به این ضرب‌المثل چقدر اعتقاد دارید؟
از محبت خارها گل می‌شود.
 خبر بد این است که محبت باعث تبدیل خار به گل نمی‌شود. این توصیه شاعرانه؛ انتخاب آدم‌های تنبل است!
می‌پرسید تنبلی چه ربطی به محبت کردن دارد؟

آیا قبول دارید که برای ایجاد ارتباط با افراد نیاز به مهارت‌هایی هست. مانند مهارت گوش‌کردن، مهارت مذاکره؛ مهارت متقاعدکردن و …
اگر قرار بود مهربانی همه مشکلات و اختلاف‌نظرها را حل کند؛ خوب آن‌وقت می‌شد گفت از محبت خارها گل می‌شود.
اما واقعیت نشان می‌دهد محبت کردن هرچقدر هم زیاد و بزرگ باشد اثری در حل مشکلات واقعی ندارد. البته اثر مثبتی ندارد.
در واقع محبت در آن مواقع؛ یعنی فرار از حل مسئله و یا انکار آن. پس اثر منفی هم دارد.

باور درست : از  محبت خارها وقتی گل می شود که فکری برای زخمی نشدن دستان خود بکنید! 

در توصیف عقیده ناکارآمد بالا؛ متوجه شدیم که بهتر است زمانی به مشکل یا اختلاف‌نظر برخوردیم؛

به‌جای افزایش محبت؛ به حل واقعی مشکل بپردازیم.

شاید بهتر باشد به‌جای انجام کاری مهربانانه مثل اتو کردن لباس‌هایش؛
وقت بگذاریم تا مهارت حل مسئله؛ مدیریت روابط؛ توانایی مذاکره؛ هنر شنیدن و سایر مهارت‌های نرمی که برای ادامه رابطه لازم داریم را یاد بگیریم
و از آنها در رابطه‌مان به‌خوبی استفاده کنیم.
یادمان باشد محبت چیزی را درست نمی‌کند. فقط حال خوب موقتی ایجاد می‌کند، از آن به‌عنوان درمان استفاده نکنیم.

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم که بلدم محبت کنم!

می‌خواهم نشان بدهم که بلدم محبت کنم. می‌دانم محبت کردن چه جوری است؛ می‌خواهم به او هم‌نشان بدهم.پیام آشکار محبت من؛ اشاره به توانمندی من، علاقه ام به رابطه و لحظات خوش آن است. 

اما آیا پیام محبت شما به درستی به او می رسد؟

قانونی پنهان در رابطه وجود دارد:

در گذر زمان ما به‌طرف مقابل یاد می‌دهیم که چطور با ما رفتار کند. خوب خبر خوبی به نظر می‌رسد.
شاید ما؛ بامحبت کردن زیاد به او نشان دهیم که دوست داریم با ما هم این‌جور رفتار شود.
اما متأسفانه؛ پیام پنهان محبت زیاد این نیست! بلکه کاملا بر خلاف انتظار ماست. 

باور درست : محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌؛  می‌تواند پیام های پنهانی ناخوش آیندی ایجاد کند.

به‌جای محبت زیاد؛ مراقب رفتارهایی باشید که پیام اشتباه می‌فرستند.
یادتان باشد اگر طرف مقابل خودشیفتگی حتی مختصری هم داشته باشد؛ محبت کردن و سرویس‌ها اضافه دادن؛ خودشیفتگی او را بیشتر و بیشتر می‌کند. حالا باید دردسرهای خودشیفتگی او را هم تحمل کنید.
از این به بعد؛ متوجه پیام‌های پنهان محبت‌کردنتان باشید و مدیریت پیام محبت‌هایتان را به هنرهای مدیریتی‌تان اضافه کنید.
مطمئن باشید محبوبیت‌تان چندین برابر خواهد شد.

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم اینجوری کمبودهای رابطه را جبران می کنم

اگر رابطه شما اشکالاتی دارد  و کمبودهایی در آن پیدا می کنید؛ چه باید بکنید؟
 بیشتر از او تلاش کنید و محبت‌های زیادی را به رابطه تزریق کنید؟

احتمال دارد به این خاطر باشد که خودتان را در حل مسئله تواناتر می دانید.
پس احتمالاً او را ناتوان و بی‌عرضه می‌بینید و سعی می‌کنید با انجام کارهایش و محبت زیاد به او کمک کنید؛ این را هم از عشق زیاد می‌دانید و امیدوارید او عاشق بودن شما را دلیل انجام این کارها بداند.
اما خبر بد این است که او دلیل واقعی را متوجه می‌شود.او می‌فهمد که در واقع شما او را بی‌عرضه و نالایق می‌بینید. 
اتفاق بد دیگر این است که او به روش شما عادت می کند و کم کم وقت و انرژی کمتری در رابطه می گذارد. 

باور درست :  مشکلات رابطه را به دقت بررسی می کنم و جایی که لازم باشد برای حل آنها از او کمک میگیرم. 

حالا که تا اینجا آمدیم!

در مورد او چه فکری می‌کنید؟ با خودتان صادق باشید.
اگر او شایستگی‌هایی که می‌خواهید ندارد؛ پس به‌جای محبت زیاد و انجام کارهایش؛ فکری برای ادامه دادن یا ندادن رابطه بکنید
و اگر تصمیم به ادامه گرفتن داشتید او را همان‌طور که هست بپذیرید و خودتان را از عذاب کارهای اضافی و خدمات بیش از حد خلاص کنید.

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم ممکن است بخاطر محبت نکردن مرا رها می کند

محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌ بخاطر ترس از رها شدن؛ دلیل شایعی است.  اضطرابات رابطه عاطفی؛ باعث بیدار شدن هیجانات منفی و تله رها شدگی قدیمی می‌شود.
ترس از دست دادن رابطه و باز تنها شدن؛  باعث می شود هر روز کاری با محبت و خدمتی برای او انجام دهیم.
این گونه  محبت کردن ما, هیچ ربطی به عشق و عاشقی ندارد.

نیاز به عشق واقعی

وجود محبت واقعی عاشقانه برای زنده ماندن عشق حیاتی است.
مانند هوای که برای زنده ماندن لازم داریم.
اگر فکر می‌کنید برای دیگران؛ ریشه واقعی محبت کردن شما آشکار و مهم نیست؛ اشتباه می‌کنید. 
توانایی فهمیدن عشق واقعی یا عشق به‌خاطر ترس ازدست‌دادن؛ در نهاد و ناخودآگاه همه انسان‌ها وجود دارد.
حتی از کودکی فرق مادر واقعاً عاشق و مادر نیازمند رو می‌توانیم بفهمیم.

باور درست:  اگر محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌ ام بخاطر ترس از دست دادن باشد؛ به جای آن؛ درمان ترسم می پردازم. 

به دلیل ترس از رها شدن و ترک کردن او؛ محبت زیادی نکنید.
به‌جای آن فکری برای تله رها شدنی‌تان بکنید و یکبار برای همیشه از شر ترس از رها شدن غلبه کنید.
بعد از درمان تله رهاشدگی؛ رابطه شما تبدیل به رابطه عاشقانه واقعی می‌شود که ترک‌کردنش برای هر دو طرف بسیار سخت می‌شود.

چهار باور بعدی محبت کردن زیاد در رابطه:

اگر تا به الان باور خودتان را در میان ۴ باور بالا پیدا کرده اید؛ باز هم به باورهای بعدی توجه کنید.
باورهای زیادی در ما وجود دارند . شدت و مدت شکل گیری آنها با هم متفاوت است.
برای ساخت یک رابطه خوب و طولانی عاشقانه؛ همه باورهای مضر و منفی را رها کنید و به جای آنها؛ باورهای مثبت و کارآمد بنشانید.

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم ارزش رابطه‌ام بالاتر میرود

یک مثال 

رابطه‌تان را یک بانک در نظر بگیرید؛ در شروع رابطه شما یک میلیارد تومان و او یک میلیون تومان در آن سرمایه گذرای می‌کنید!
خبر ورشکستگی بانک کدام یکی از شما دو نفر بیشتر می‌ترساند؟

محبت کردن زیاد مانند گذاشتن سرمایه زیاد به‌حساب بانک رابطه عاطفی شماست

وقتی در یک حساب مشترک شروع به سرمایه‌گذاری می‌کنید؛ مراقب نیستید و با خیال راحت بیش از او سرمایه گذاری می کنید.   
اشکال محبت زیاد؛ مانند پرکردن بانک از سرمایه فقط خودتان است. 

وقتی طرف مقابل فرصت و یا اجازه سرمایه‌گذاری بیشتر را نمی‌یابد با خود فکر می‌کند که یک ضعف و اشکالی وجود دارد.
متوجه نیاز و ترس شما می‌شود. بنابراین رفتار شما را به حساب عشق نمی‌گذارد. در حالی که لازم بود شما عشقتان را نشان دهید و بجای آن ترستان رو شد!

سرمایه گذاری یک طرفه خطر بیشتری از پایان رابطه دارد.
در واقع رابطه یک‌طرفه‌ای را ایجاد کرده‌اید که به‌طرف مقابل فرصت نشان‌دادن و اثبات خود را نداده‌اید.

خطر سوءاستفاده

اگر طرف مقابلتان سوءاستفاده‌گر باشد؛ با دیدن محبت های زیاد شما در رابطه عاطفی‌ ؛  حتی وقتی دوستتان ندارد در رابطه بماند تا از سرمایه‌های زمانی، انرژی و مالیتان را استفاده  کند.حالا چطور می توانید  سرمایه های( زمان؛ انرژی و حتی مالی) رفته بدون عشق را؛ جبران کنید.

باور درست: محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی؛  ناکارآمد و حتی خطرناک است و انجامش نمی‌دهم

در رابطه‌هایتان فرصتی هم به‌طرف مقابل بدهید که او هم سرمایه‌گذاری کند.
در ازای محبت و کاری که انجام می‌دهید فرصت دهید تا او هم نیاز شما را ببیند و با انجام کاری؛ رابطه را دوطرفه نگه دارد.
شما به یک رابطه دوطرفه عاشقانه نیاز دارید نه یک رابطه پر از سرمایه های خودتان.

زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم او همه زندگی من است

اگر در رابطه می‌خواهید به‌طرف نشان دهید که او را عزیزترین خود می‌دانید مشکلی نیست. ( کاری به مشکلات پیام های پنهانی رفتار شما نداریم!)
اما اگر این به معنی حذف عزیزان دیگر باشد؛ تهدیدآمیز می‌شود.
محبت زیاد فقط به یک نفر مثل گذاشتن همه تخم‌مرغ‌هایتان در یک سبد است. اگر این رابطه تمام شود همه زندگی اتان را از دست می‌دهید.

باور درست: اگر او همه زندگی من باشد  به زودی هم او و هم زندگی‌ام را باهم از دست خواهم داد!

قرار نیست به‌خاطر ارتباط عاشقانه‌ای که دارید؛ رابطه عاطفی خودتان با خانواده و دوستان را به پایان برسانید.
به دوستان نزدیک و خانواده مرتب سر بزنید و به آنها محبت کنید. سرمایه‌های زمانی و وجودیتان را برای آنها هم خرج کنید.
یادتان باشد رابطه عاشقانه جای خود را دارد و نباید مانع روابط دوستانه و خانواده نزدیکتان شود.
مراقب باشید همه فکر و ذکرتان او نباشد. 

 زیادمحبت می کنم چون باور دارم او به محبت زیادی نیاز دارد

باور غلط:   او به محبت خیلی نیاز دارد. با محبت کردن؛ به او کمک می کنم که حال بهتری پیدا کند. بعد حال من هم بهتر می شود.
وقتی هر چه به‌طرف مقابل توجه و مهرتان را نشان می‌دهید و او هنوز احساس کمبود عشق و عاطفه می‌کند؛
یعنی او هم تله‌ای دارد مثل تله رهاشدگی.
همه نیازهای عاطفی برآورده نشده از دوران کودکی‌اش را وارد رابطه عاشقانه‌اش با شما کرده است.

چاه پر نشدنی نیازها

اگر دریایی از محبت به سویش روانه کنید هم چاه نیازهای او پر نخواهد شد.
حتما تا بحال متوجه شده اید که حتی با محبت و عشق زیاد شما هم او هنوز حالش بد است و هنوز احساس کمبود توجه را دارد. 
چاه نیازهای او تمامی ندارد. بامحبت کردن نمی‌شود به او کمک کرد او هم باید مانند شما به درمان تله روانش بپردازد.

باور درست : محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌؛  کمکی به حال بد او نخواهد کرد.حال بد او نیاز به درمان دارد نه محبت.

اگر هر چه محبت می‌کنید فرد مقابل احساس نیاز بیشتری می‌کند؛ دست نگه دارید و نگاهی دوباره به شخصیت او کنید.
اگر در حال فعال کردن تله رهاشدگی او هستید؛ محبت‌هایتان را حتماً متعادل کنید و او را به‌سوی درمان سوق دهید. (البته اگر خودش خواست)

 زیاد محبت می‌کنم چون باور دارم این کار خوبی و بزرگواری ام را نشان می دهد

خوبی کردن نشان‌دهنده بزرگی است. بله. این نکته می‌تواند دلیلی باشد برای اینکه بخواهیم به دیگران خوبی کنیم.
لذت بردن از انجام کارهای خوب؛ می‌تواند یک عادت ما برای ایجاد حال خوبمان باشد.
مثلاً به عنوان محبت کردن زیاد در رابطه عاطفی‌مان؛ دوست داریم به او کادوی گرانی بدهیم و برایمان مهم نیست که او تلافی خواهد کرد یا نه.
(البته در گفتن آسان است به طور عملی واقعاً باید با خودمان کلنجار برویم که آیا دلمان نمی‌خواهد ما هم کادوی گرانی دریافت کنیم؟)
فرض می‌کنیم دلمان می‌خواهد کارها و محبت‌های بزرگی را به‌خاطر دل خودمان انجام دهیم.

باید مراقب باشیم تا هیچکدام از هفت مورد بالا اتفاق نیافتد. جوری محبت کنیدکه هر سه شما (خودتان؛ او و رابطه‌تان) رشد کنید.

چند باور کارآمد دیگر در مورد محبت کردن

باور دارم که محبت جای درمان را نمی گیرد.

باور دارم که محبت کردن را باید مدیریت کرد.

باور دارم محبت کردن پیام هایی دارد که ممکن است مطابق میل من نباشد.

باور دارم که محبت کردن زیاد؛ می تواند مانع دیدن اشکالات واقعی رابطه بشود. 

باور دارم که محبت کردن باید بخاطر عشق و دوستی باشد نه ترس و اضطراب. 

وقتی به مشکلی در رابطه برخورد؛ به دنبال راه حل درست آن خواهم بود. 

شما چه باورهایی در مورد محبت کردن دارید؟ برای ما بنویسید. ایا این باورها به رابطه شما کمک کرده اند؟ 

نتیجه

کلمه محبت برای همه ما ارزش زیادی دارد.
در یک رابطه عاشقانه محبت کردن و محبت دیدن دلیل ماندگاری رابطه می‌تواند باشد
و درصورتی‌که ندانیم چطور و چقدر محبت کنیم می‌تواند دلیل پایان رابطه هم باشد.
در مقاله بالا دیدید که هشت باور ناکارآمد؛ چطور  باعث می‌شود افراد در محبت کردن زیاده‌روی کنند و رابطه اشان را خراب کنند.
هشت باور درست  را هم که باید جایگزین آنها شوند را یاد گرفتید. 
حالا در مورد محبت کردن آن هم از نوع عاشقانه چه فکر می‌کنید؟

پیشنهادات ویژه برای این مقاله

سوال و نظرات خودتون رو از طریق باکس دیدگاه در پایین با ما به اشتراک بذارید👇

  • با سلام، واقعا خیلی عالی بود، نمیدونم این مقاله چجوری قسمت شد به دستم رسید، ولی کاش مقاله های دیگری هم بود یا تو جلسات میشد شرکت کرد، خیلی عالی بود پیشنهاد میکنم همه بخونند، موفق باشید

  • مطالب بسیار آموزنده ایی بود..کلمه به کلمه اش بر جان و دلم نشست
    چندین و چندین بار باید خواند
    خودم به عنوان درمانگر بسیار استفاده کردم

  • مطالب بسیار آموزنده ایی بود..کلمه به کلمه اش بر جان و دلم نشست
    چندین و چندین بار باید خواند
    خودم به عنوان درمانگر بسیار استفاده کردم

دیدگاهتان را بنویسید