دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی مریم: چون همه فکر و ذکرم شده رابطه!
دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی مریم و محسن؛ می دانید چه بود؟
مریم به تازگی با محسن اشنا شده بود؛ مثل همیشه؛ همه فکر و ذکرش؛ محسن و پیام ها و تلفن هایش بود.
صبح تا شب؛ خیره به گوشی نشسته و از هیچچیز دیگری لذت نمیبرد؛
حدس میزنید چه اتفاقی برای این رابطه افتاد؟
در این مقاله شما متوجه میشوید که چطور مریم و محسن به همین دلیل؛ به آخر رابطه شان رسیدند.
از طرفی راهکارهایی را که به مریم و محسن پیشنهاد شد؛ یاد خواهید گرفت.
با انجام این راهکارهای ساده؛ بدون نیاز به اینهمه وقت و انرژی؛ رابطه عاشقانهتر و طولانیتری را تجربه خواهید کرد.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
مشکلات از زبان مریم و محسن
در یکزمان کوتاه؛ رابطه مریم و محسن به مشکل خورد. مریم بعد از شروع رابطه؛ تمام فکر و ذکرش شده بود رابطه.
مریم و محسن مشکلات خودشان را برای ما اینجوری نوشتند.
مریم میگوید:
“بعد از شروع خوب و پرهیجان؛ الان اون برگشته به دنیای قبلیاش و کمتر تماس می گیره
انگار این منم که بیشتر دلم براش تنگ میشه و بیشتر تماس میگیرم
همه زندگیام خلاصه شده به محسن و کار دیگه ای نمیکنم ولی محسن؛ اینو درک نمی کنه
هر دقیقه چشمم به گوشیه که ببینم برام پیامی نوشته یا نه
همه اش منتظر تلفنشم. وقتی تلفن میزنه اینقدر انرژی میگیرم و سرحال میشم که همه می فهمند و برعکسش هم هست
وقتی مدتی ازش خبر ندارم حتی غذا هم نمی تونم بخورم.
همهاش فکر میکنم من اونو بیشتر دوست دارم
احساس سردرگمی و نیاز شدید میکنم. در حالیکه قبل از اینکه اونو بشناسم هیچ نیازی نداشتم و همیشه پرانرژی و سرحال بودم.
دیگه نمی تونم این وضع رو ادامه بدم. داره بیش از حد از من وقت و انرژی می گیره و تنهاترم کرده
دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی من و محسن همینه“
محسن میگوید:
“مشکل من اینه مریم همهاش توقع داره همهوقتش رو پر کنم
من باید کار کنم
دوستانی هم دارم که از بودن باهاشون احساس لذت و آرامش میکنم چرا باید کنارشون بزارم
من مریم رو دوست دارم و از اینکه مرتب دوستداشتنم اندازهگیری میشه اذیت میشم
مریم بیشتر وقتا با من دعوا می کنه که چرا بهش بیتوجهی میکنم
احساس گناه مداومی که مریم به من میده داره اذیتم می کنه
از اینکه مریم همه کاراش و زندگی قبلیاش رو کنار گذاشته و فقط پای گوشی منتظر منه اصلاً حس خوبی ندارم
تغییر روحیه مریم از اون دختر شاد و پرانرژی به این مریم غمگین و پر از توقع و عصبانی رو متوجه شدم و حسم نسبت بهش عوض شده.“
مریم معتقد است که رابطه برای او اهمیت بیشتری دارد. از اینکه رابطه برای محسن این اهمیت ویژه را ندارد؛ آزرده شده است.
محسن معتقد است رابطه برای او هم مهم است ولی او مریم را درک نمی کند. سوالی که او می پرسد این است: چرا رابطه برای مریم؛ اینقدر مهم است که از کار و زندگیش افتاده است؟
مریم هم میخواهد این را بداند . چون واقعا از اینکه دیگر از زندگی لذت نمی برد کلافه شده است.
چرا یک رابطه آنقدر مهم میشود که همه تمرکز ما را به سمت خودش میکشد. بهطوریکه علائق و تفریحاتمان دیگر برایمان لذتبخش نیستند؛ بودن با دوستان خوبمان برایمان جذابیت ندارد و حتی یادمان میرود به خودمان برسیم؟
چرا رابطه اینقدر اهمیت می یابد؟
رابطه صمیمی آرزوی بسیار بزرگ کودک درون ماست.
وقتی بعد از مدتها کسی را پیدا میکنیم که میتوانیم با او صمیمی شویم و موردتوجه خاصی قرار بگیریم.
کودک درون ما مانند اینکه به یک شهربازی بزرگ رسیده باشد با هیجان زیاد میخواهد همه لحظاتش را دراینرابطه سپری کند و لذت ببرد.
کودک دیگر خودش را تنها نمی بیند.
در روابط دیگرش که الان برای او لذت بخش نیست؛ فرد هنوز احساس تنهایی و فردیت خودش را حفظ می کند.
اما در رابطه با کسی که عاشقش شده؛ این تنهایی از بین رفته است.
حالا دیگر بدون او؛ حتی در جمع هم خود را تنهاتر حس می کند. فقط با بودن با او است که احساس خوبی دارد.
در اوایل رابطه هر دو نفر در این حال به سر میبرند و روزهای خوبی را با شور اشتیاق را تجربه میکنند.
چرا در این حال خوب نمیمانیم
مشکل وقتی آغاز میشود که این نیاز را نمیتوانیم مدیریت کنیم.
بالاخره یکی از ما دو نفر؛ زودتر متوجه می شود که باید به زندگیکردن ادامه دهد و برای رابطه محدودیتهایی میگذارد.
اما برای دیگری این امر پذیرفته شده نیست. او بعد از مدتها احساس شور و هیجان میکند و دلش میخواهد این شور و هیجان را هر روز تجربه کند.
مریم میپرسد: پس چرا با همه وقتی که برای رابطه میگذارم خوشحال نیستم؟ اینقدر مستأصل و کلافه هستم؟
چون طرف مقابل شما الان دیگر همیشه آن کودک نیست که با شما صمیمی شده بود.
او برای کودک شدن و ایجاد یک رابطه صمیمی وقت میگذارد و باقی اوقاتش را به نقشهای دیگر زندگیاش میپردازد.
این به مذاق کودک شما خوش نمیاید. برای همین است که حالا او بهجای خوشحال بودن عصبانی و دلگیر میشود.
از طرفی شما فکر میکنید برای رابطه داشتن به دنیا آمدهاید و هدف زندگیتان داشتن رابطه است.
حاضرید بهخاطر آن از همه هدفهای خودتان بگذرید. حتی حاضرید بهصورت یکطرفه تلاش کنید تا رابطهتان را سرپا نگه دارید.
اما طرف مقابلتان هدفش از زندگی فقط رابطه نیست. او اهداف مهم دیگری هم برای خودش دارد. پس برای همه آنها باید وقت و انرژی بگذارد.
این تفاوت بهظاهر کوچک در اهداف دو طرف، کمکم مانند دو خط متقاطع فاصلهشان زیاد و زیادتر میشود
و کم کم تبدیل به دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی می شود.
مریم میگوید: خوب اگر من فقط به رابطه فکر کنم و او هم به اهداف خودش؛ چه اشکالی دارد؟
رابطه با تلاش یکنفر؛ یک رابطه یکطرفه میشود
هر ارتباطی را اگر مانند یک ساختمان در نظر بگیریم برای دوام و بقای آن ساختمان نیاز داریم که ستونهای محکمی برایش بسازیم.
رابطه عاشقانه هم نیاز به این ستونها دارد.
زمانی که در یک رابطه؛ یکی از طرفین همهوقت و انرژی خود را صرف رابطه میکند ستون خودش را بسیار قویتر از ستون دیگر میسازد.
ساختمان با یک ستون قوی و یک ستون ضعیف؛ لرزان و آسیبپذیر است. باید هر دو ستون تقویت شوند.
وقتی همه مشکلات رابطه و تنهاییهای خودخواستهتان را باید خودتان حل کنید.
شروع به احساس فرسودگی کرده و دیریازود رابطه را ترک خواهید کرد.
شما همه تخممرغهایتان را در سبد یک رابطه لرزان گذاشتهاید .
اضطراب دائم از تمام شده رابطه و بهم ریختن کل زندگیتان در شما بالاست.
از تنهاییها یا دیر جواب دادنها و نیازهای بر طرف نشده ناراحت و عصبانی هستید.
تنها شدن در زندگی شخصیتان بهخاطر کنارگذاشتن همه آسیب خوردن کار و روابط اجتماعیتان همهوهمه شما را عاصی خواهد کرد.
به نظر شما الان کی بیشتر اذیت میشود؟
مریم میگوید من و برای همین بداخلاقی میکنم. عصبانی و یا زودرنج میشوم.
گوشی ام شده همه کس و کارم. روی گوشی افتادم
.تا می بینم یه چیزی تایپ میکنه برام؛ جون می گیرم. ولی خیلی زود دوباره انرژیم رو از دست میدم.
کلافه شدم. دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی ام اینه؛
دو راهکار عالی برای حل این مشکل
خوب قبل از هر تصمیم مهمی این دو راهکار را حداقل چند ماه امتحان کنید.
حتی اگر رابطه تان به پایان رسیده؛ باز هم نیاز دارید به با انجام این دو راهکار؛ حال خوبتان را بدست آورید و از رابطه بعدی بهتر مراقبت کنید.
راهکار اول:
قبول کنیم که هدف ما از زندگی فقط داشتن رابطه نیست. نیاز به رابطه داشتن یک نیاز طبیعی است مانند خیلی از نیازهای دیگرمان.
اهمیت ۱۰۰ درصد دادن به یک نیاز؛ از انسان یک موجود تکبعدی میسازد که هم خودش و هم دیگران را خسته و کلافه میکند
و همین می تواند دلیل واقعی پایان رابطه عاطفی او باشد.
انسان سالم؛ طبیعی است که نیازهای مختلفی داشته باشد و بخواهد آنها را ارضا کند.
نیازهای روحی انسان با داشتن رابطه تمام نمیشود. دانستن و پذیرفتن این موضوع میتواند به شما کمک کند.
شما بهطرف مقابلتان حق خواهید داد. از آن مهمتر برای خودتان هم این حق را قائل خواهید شد که همه هدفتان رابطه نباشد.
بلکه برای اهداف دیگری هم در زندگی وقت بگذارید و رشد کردن را تجربه کنید.
راهکار دوم:
زندگی شما مانند اهدافتان بخشهای مختلفی دارد. این بخشها به شما نقشهای میدهد.
مانند بخش دوستان که به شما نقش یک دوست را میدهد. شما از این نقش لذت می برید .
اما بعد از شروع رابطه؛ نگرانیهای پنهان و تکبعدی بودن؛ باعث میشود از این نقش لذت نبرید و آن را کنار بگذارید.
همه نقشهای شما در تشکیل شخصیت سالم شما اهمیت دارند.
این نقشها را بهدرستی ایفا کنید و آنها را حفظ کنید.
زمانی که گوشی به دست نشستهاید و منتظر تماس او هستید
بهجای انتظار به چند دوست زنگ بزنید و احوالشان را بپرسید. بعد گوشی را کنار بگذارید و بروید سراغ نقشهای دیگرتان.
راستی شما چه نقشهای دیگری دارید؟
مریم میگوید:
“خوب من سنتور مینوازم. از وقتی وارد رابطه شدم سنتور و گروهمان رو کنار گذاشتم.
جمعهها با یک گروه میرفتیم کوه. الان بدون محسن دلم نمیخواد حتی کوه برم.
دانشجوی فوقلیسانس هم هستم هر چند حوصله و تمرکز برای درس خواندن رو از دست داده ام.”
خوب شما باید به همه این نقشها بپردازید . حتی اگر حوصله اش را ندارید. هر روز مقدار کمی از وطایف این نقشها را انجام دهید.
برای خودتان و زمانهای تنهایی تان حتما برنامه داشته باشید. بی برنامه بودن احساس کلافگی و نیاز را تشدید میکند.
اوایل بسیار سخت می توانید لذت ببرید ولی با تصور کردن لذتهای قدیمی با دوستان و همراهان؛ به مرور بیشتر و بیشتر لذت ببرید.
کم کم متوجه می شوید که بلوغی در حال شکل گرفتن است.
انسان بالغی که با داشتن یک زندگی پر از نقش و مسئولیت؛ توانایی بازی و شادی ماندن در یک رابطه را هم دارد.
نتیجه
درست نیست که ما همه وقتمان را برای رابطه بگذاریم.
این کار نه تنها به ادامه رابطه کمک زیادی نمیکند؛ بلکه در زمانی کوتاه؛ دلیل واقعی پایان رابطه میشود.
دو راهکار گفته شده در مقاله نشان میدهد: چطور با این مشکل روبرو شده و آن را حل کنید.
اجرای آنها ساده و راحت است. فقط در ابتدا؛ نیاز به هل دادن خودتان دارید.
دیدگاهتان را بنویسید