هیجان عشق را روی درجه درست تنظیم کنید!

هیجان عشق را حتما تجربه کرده اید. هیجان های زیادی در زندگی هر کدام ما اتفاق می افتند. این هیجانات کاملا ناخودآگاه هستند. و شدت های مختلفی دارند.
هیجان از دست دادن یک دوست جدید با هیجان از دست دادن شریک عشقی مان؛ مسلما یکی نیستند.
شاید حتی متوجه رفتن یک دوست تازه را متوجه نشویم اما با شکست عشقی و از دست دادن شریک عشقی مان؛ همه زندگی‌مان دچار طوفانی از هیجانات تند و دردناک می‌شود.
داشتن توانایی کنترل چنین هیجاناتی؛ به زندگی ما کمک زیادی می کند. 
فقط یک راه برای تنظیم هیجانات وجود دارد. در این مقاله شما با این راه مهم و موثر آشنا خواهید شد. 

آنچه در این مقاله خواهید خواند:

 به نظر شما جمله زیر؛  درست است؟

هیجان و رنج مرگ شریک عشقی را راحت تر می‌توان تحمل کرد تا  شکست عشقی و جدا شدن از او ر ا 

بعد از تجربه هیجان عشق؛ موقعیتهایی مانند شکست عشقی؛ برای همه افراد بسیار دردناک و عذاب آور است.
 هیجانات منفی بعد از جدایی؛ حتی گاهی از سوگ ازدست‌دادن واقعی عزیزان هم سنگین تراست.
بخصوص وقتی که دچار نشخوار فکری هم شده باشیم. این هیجانات سنگین باعث بدحالی شدید می‌شوند.
آن‌قدر که دیگر توانی برای بهترشدن نمی‌ماند. در شرایط هیجانی منفی امکان یاددادن به مغز منطقی هم تقریباً صفر می‌شود. 
 انسان‌ها برای رشد کردن و بهتر کردن زندگی‌شان؛ به یک حال خوب حداقلی احتیاج دارند. حال خوب زمانی ایجاد می‌شود که افراد بتوانند هیجانات منفی و دردناکشان را تنظیم کنند.

هیجان چیست؟

منظور از کلمه هیجان همان احساسات است. احساساتی که همه ما تجربه‌اش کرده‌ایم مثل غم، نگرانی، خشم، حسادت.
یکی از خصوصیات مهم هیجان یا همان احساسات این است که قوی‌ترین پل ارتباطی بین مغز و بدن را ایجاد می‌کند. مغز و بدن ما از طریق هیجان‌ها با هم ارتباط عمیقی دارند.

ارتباط هیجان (احساس) با بدن

وقتی خیلی‌خیلی غمگین شویم هیجان غم شدید؛ روی غدد لنفاوی تأثیر می‌گذارد و باعث تورم آن می‌شود. حتما اصطلاح غم باد را شنیده‌اید که به این حالت اشاره می‌کند.

وقتی دچار استرس شدید می‌شویم و مدتی در این شرایط اضطراب‌آور می‌مانیم متوجه می‌شویم که دچار بیماری فشارخون شده‌ایم.
هیجانات ما به‌شدت روی بدن ما تأثیر می‌گذارد. این تأثیر در هر هیجانی با هیجان دیگر فرق می‌کند.

هر هیجان امضا فیزیولوژیکی خاص خودش را دارد. در هر هیجانی ضربان قلب، انقباض عضلانی و حتی دمای بدن با دیگر هیجانات متفاوت و منحصربه‌فرد است.
مثلاً در هیجان غم؛ فشارخون پایین می‌افتد؛ دمای بدن هم کم می‌شود. بدن در خودش جمع می‌شود.
درحالی‌که در هیجان خشم؛ بدن برانگیخته می‌شود. فشارخون بالا می‌رود و هورمون‌های متفاوتی در خون ترشح می‌شود.
در زمان اضطراب؛ ضربان قلب بالا می‌رود و عرق سردی بر بدن می‌نشیند.

اثرات هیجان بر روی بدن؛ کاملا ناخودآگاه است و ما کنترلی بر آن نداریم.
تنها وقتی می توانیم واکنشهای جسمی مان راکنترل کنیم که راه تنظیم هیجانی خود را بلد باشیم.

به نظر شما؛ هیجان عشق در بدن چگونه نشان داده می‌شود؟

چرا اصلا هیجانات در وجود ما هست؟

هیجان عشق و انواع دیگر هیجانهای مثبت؛ وجودشان برای شادابی بدن و روان ما لازمند. 

اما چه نیازی به وجود هیجانات منفی است؟ 

شاید رنج هیجانات منفی باعث شود فکر کنیم اصولاً چرا باید هیجان غم وجود داشته باشد. یا چقدر خوب می‌شد اگر هرگز نمی‌ترسیدیم و هیجانی مثل ترس وجود نداشت.
آیا می دانستید هیجانات برای حفظ و ادامه زندگی ما خیلی مهم‌اند.
اگر به‌دقت به زندگی‌مان نگاه کنیم می‌بینیم هر چیزی الان داریم به‌خاطر وجود همین هیجانات است. حتی زنده بودنمان!
فرض کنیم چیزی به نام نگرانی ازدست‌دادن نداشتیم. در این صورت به‌راحتی اجازه می‌دادیم عزیزان و یا چیزهایی که دوست داریم از دستمان بروند و زمانی به خودمان می‌آمدیم که دیگر چیزی برایمان باقی نمانده است.
یا مثلا فکر کنید ترس از تصادف با ماشین نداشته باشیم؛ بنابراین اگر تا به الان زنده‌ایم خودش یک تصادف به‌حساب می‌آید!

فایده مهم دیگر هیجان 

اما به غیر از این هیجانات کار بسیار مهم دیگری هم انجام می‌دهند.
آنها به ما کمک می‌کنند تا سیستم عصبی ما تحمل از دست‌دادن‌ها را داشته باشد.
احساس غم باعث می‌شود که ما سوگواری کنیم. سوگواری همراه با غم به ما کمک می‌کند تا آرام شویم و بتوانیم هیجان پر از اضطراب ازدست‌دادن را تحمل کنیم.

مشکل  داشتن هیجان حتی هیجان عشق؛ از جایی شروع می‌شود که در تنظیم هیجانات خود ناتوان شویم و راه تنظیم هیجانی خود را بلد نباشیم.
یعنی مثلاً احساس غم بعد از شکست عاطفی؛ آن‌قدر طولانی شود که احساس ناتوانی و عدم کنترل زندگی‌مان را پیدا کنیم.
پس واقعاً وجود هیجانات لازم و بسیار کمک‌کننده است درصورتی‌که از تنظیم هیجانی برخوردار باشد.

انواع تنظیم هیجانی و هیجان عشق

انسان‌ها به طور ذاتی از زمان نوزادی دست به تنظیم هیجان خود می‌زنند.
وقتی نوزادی انگشت خود را می‌مکد در واقع در حال تنظیم هیجانی خودش است. مکیدن انگشت به طور ذاتی اتفاق می‌افتد و به او این امکان را می‌دهد تا از اضطرابش کم‌کند. پس او دارد هیجان اضطرابش را با مکیدن انگشت تنظیم می‌کند.
در کودکان هم با ناخن جویدن؛ راه تنظیم هیجانی دیگری است که استفاده می‌شود.
 وقتی از جایی تاریک رد می‌شویم و شروع به سوت زدن می‌کنیم. در واقع با این کار مغز هیجانی‌مان را مشغول می‌کنیم تا کمتر احساس ترس کنیم.
وقتی فردی عزیزی را از دست می‌دهد به طور ذاتی تمایل زیادی به یادآوری خاطرات خودش با آن عزیز را دارد. او با یادآوری خاطراتش و گریه کردن در حال آرام‌کردن خود و تنظیم هیجان غم است.

همه این کارها به طور ذاتی اتفاق می‌افتد و به ما در تنظیم هیجاناتمان کمک می‌کند.

روش‌های غلط تنظیم هیجانی

روش‌های غلط هم برای تنظیم هیجانی وجود دارد. ناخن جویدن روش غلطی است که عواقب بهداشتی دارد.
وسواس روش دردسرساز دیگری است که بعضی افراد با آن سعی می‌کنند هیجاناتشان را کنترل کنند.
 فردی که دچار وسواس تمیزی شده است سعی می‌کند با شستن زیاد؛ میزان اضطرابش را پایین بیاورد. او تا وقتی مشغول شستن است قدری از اضطرابش را کم می‌کند. ولی به‌محض تمام شدن کارش؛ اضطراب با شدت بیشتری برمی‌گردد.
زیرا مسئله فرد هنوز حل نشده است. او فقط با شستن زیاد سعی درپرت‌کردن حواس خود کرده است.. اعتیاد به مواد مخدر یا الکل؛ روشهای دیگری است که با همه آسیب هایش به عنوان راهی برای تنظیم هیجانات استفاده می‌شود.

تنها راه تنظیم هیجانی انسان بالغ

آیا واقعاً هیجانات قابل تنظیم هستند؟هیجان عشق و مانند آن را  می‌توان به‌دلخواه کم یا زیاد کرد؟
بله می‌شود.
اما فقط یک راه برای آن وجود دارد. تجربه‌کردن هیجان. تجربه کردن دوباره هیجان؛ ایجاد هیجان تازه
ای می کند. مثلا هیجان ترس را نمی شود  با انکار کردن درمان کرد شما بارها باید آن ترس را تجربه کنید تا بتوانید روی شدت آن تاثیر گذاشته و شدتآن را کم کنید.

هیجان را با هیجان تغییر دهید.

از خود هیجان برای تنظیم هیجان باید استفاده کرد. این تنها راه است و البته راه آسانی هم نیست. برای اینکه بتوانید از این راه کمک بگیرید باید شرایط زیر را داشته باشید:

شرط اول: از هیجاناتتان نترسید

همه ما از یک یا چند هیجان خودمان به‌شدت وحشت داریم.از کدام هیجان خود بیشترین ترس را دارید؟

غم؟ اضطراب؟ ترس؟ یا هیجان عشق؟

آیا مثلا از غم می‌ترسید چون فکر می‌کنید نمی‌توانید آن را تحمل کنید؛ آن‌قدر که ممکن است دچار حمله وحشت یا پانیک شوید؟
هیجانی که بیشترین ترس را در شما ایجاد می‌کند؛  پیدا کنید.
تنها راه تنظیم هیجانی؛ این است که آن را تجربه کنید. یعنی بر ترستان از آن غلبه کنید و آن را دوباره تجربه کنید.
این تجربه را می‌توانید در ابتدا در خلوت خانه و کاملاً خصوصی شروع کنید و کم‌کم آن را در موقعیت‌های دیگری در بیرون هم تجربه کنید.

اگر تن به تجربه هیجان ترسناکتان نزنید چه اتفاقاتی می‌افتد؟

ترس از هیجانات منفی باعث می‌شود افراد دست به کارهایی بزنند که کاملاً به ضرر خودشان است. کارهایی مثل:

  • تن‌دادن به روابطی که ادامه آن صدمه و ضرر می‌رساند
  • باج دادن برای ادامه روابط
  •  رفتن به‌سوی مصرف مواد مخدر یا مشروب
  • و دیگر کارهایی که آسیب زیادی به زندگی‌شان می‌زند.

آدم‌هایی که نمی‌خواهند هیجاناتشان را تجربه کنند و یا روش این کار را بلد نیستند؛ در ادامه روابط دچار احساس پوچی می‌شوند.
گاهی این افراد وارد هیچ رابطه‌ای نمی‌شوند چرا که می‌ترسند دچار همان هیجان بسیار ترسناکشان شوند.

شرط دوم: انجام مداوم تکنیک‌های تنظیم هیجانی

تکنیک‌های تنظیم هیجانی در کوتاه‌مدت جواب نمی‌دهند. رسیدن به نتیجه لازم؛ زمان بر است.
با یک یا دوبار استفاده از این تکنیک‌ها؛ حال خوب اتفاق نمی‌افتد.
اما اگر در استفاده از تکنیک‌های تنظیم هیجانی تداوم داشته باشید؛ در عرض یک تا دو ماه نتایج بسیار خوبی خواهید گرفت.

پس برای موفقیت در تنظیم هیجانات خودتان:
یک) باید جرئت روبرو شدن با آنها را پیدا کنید
دو) در اجرای تکنیک‌های تنظیم هیجانی مداومت داشته باشید.
با رعایت این دو نکته مهم قطعاً تغییرات مثبت مهمی را شاهد خواهید بود.

نتیجه

همه هیجانات ما مانند تجربه عشق مثبت و کارآمد نیستند.  در شکست عاطفی و یا شکست‌های دیگر؛ هیجانات منفی باعث می‌شوند که احساس عدم کنترل بر زندگی و ترس از ادامه آن پیدا کنیم.
تنها راه ایجاد آرامش و حس توانمندی؛ تنظیم هیجانی است.
در این مقاله به تعریف هیجان آشنایی ذاتی انسان با تنظیم هیجانی پرداختیم. از روش‌های غلط تنظیم هیجانی گفتیم.
تنها راه تنظیم هیجانات را معرفی کردیم. برای موفقیت در تنظیم هیجاناتتان حتماً باید جرئت روبرو شدن با آنها و مداومت در اجرای تکنیک‌های ارائه شده داشته باشید.
آیا شما روش‌های دیگری برای تنظیم هیجانی خود  و احساسات منفی‌تان انجام می‌دهید؟ در صورت تمایل برایمان بنویسید.

پیشنهادات ویژه برای این مقاله

دیدگاهتان را بنویسید