۶ مثال رایج از تله های شخصیتی و تأثیر دوران کودکی ما بر دوران بزرگسالی

۶ مثال رایج از تله های شخصیتی و تأثیر دوران کودکی ما بر دوران بزرگسالی

تله های شخصیتی هر فرد، چه تاثیری در بزرگسالی او ایجاد می کند؟
محیطی که در کودکی تجربه کرده ایم، الان چه تاثیراتی بر زندگی ما دارد؟
طرحواره یا تله های شخصیتی به چیزی گفته می شود؟
آیا من هم گرفتار تله های شخصیتی هستم؟
ما در این مقاله از فرافکر، به بررسی چند مثال رایج از طرحواره ها یا تله های شخصیتی و تأثیر دوران کودکی هر فرد در بزرگسالی او می پردازیم.

آنچه در این مقاله می خوانید:

تله رهاشدگی

فرض کنید یک نفر در دوران کودکی خود، در محیط ناامنی بزرگ شده است. در وجود چنین شخصی مرکز اما درونی شکل نگرفته است.
او برای به دست آوردن این امنیت به صورت عجولانه از رابطه ای به رابطه دیگر می رود. بدون اینکه متوجه دلیل این رفتار خود شود. او در روابط خود به دنبال امنیت عاطفی می گردد، چرا که از دوران کودکی، به لحاظ عاطفی امنیت درونی را تجربه نکرده است و دچار تله رهاشدگی است که یکی از مهم ترین و رایج ترین انواع تله های شخصیتی است.

رابطه فرد دارای تله رها شدگی

این فرد وقتی وارد یک رابطه می شود، بعد از گذشت مدتی، احساس مجهولی دارد که خودش هم دلیل آن را نمی داند. چون نتوانسته امنیت عاطفی را به دست آورد. بنابراین از این رابطه خارج می شود به سراغ رابطه جدیدی می‌رود تا بتواند این حس مجهول را از بین ببرد
او دوباره وارد رابطه دیگری می شود و بار دیگر همان حس را تجربه می کند زیرا بازهم امنیت درونی که می خواست را به دست نیاورده است. این ماجرا همچنان ادامه خواهد داشت و همواره یک خلاء درونی را احساس می کند. این خلا همان عدم وجود مرکز درونی می باشد.

گاهی اوقات این شخص بر عکس این ماجرا عمل می کند. یعنی از رابطه فرار می کند. مثلاً دچار  اعتیاد به کار می‌شود؛ شبانه روز کار می کند تا حتی زمای برای فکر کردن به ایجاد رابطه عاطفی، نداشته باشد. زیرا باعث می شود که احساس ناامنی را دوباره تجربه کند.

مثالی از شخصیت دارای تله رهاشدگی

مردی را فرض کنید که همه او را فردی بسیار موفق می پندارند؛ چون در شغلش بسیار موفق است یا تحصیلات خیلی عالی دارد اما همین شخص در درون خود نوعی خلاء احساس می‌کند و مبتلا به تله رهاشدگی است.

او برای پر کردن این خلأ، وارد یک رابطه عاطفی می‌شود. در ابتدای رابطه احساس می‌کند که طرف مقابلش همان نیمه گمشده او می باشد. ولی بعد از مدتی آن احساس شادمانی و لذت اولیه را از دست می دهد و رابطه را به پایان می رساند.
بار دیگر با شخصی وارد رابطه می‌شود و همان ماجرا دوباره تکرار می گردد. حتی خود او دلیل این که چرا اول رابطه عاشق و دلباخته طرف مقابلش است ولی بعد از مدتی از او دل می کند، را نمی داند!

او قصد دارد که خلأ درونی خود را با این روابط پر کند. ولی متوجه نیست که دلیل آن عدم امنیت درونی است و هیچ کس نمی تواند این خلأ را پر کند. او تا زمانی که نفهمد دلیل این احساس او واقعا چیست، دائم درگیر چنین روابطی می شود.

 تله های شخصیتی و تله محرومیت هیجانی

فرض کنید فردی در دوران کودکی خود طعم صمیمیت را نچشیده است. روابط عاطفی چنین شخصی در بزرگسالی روابط سطحی است و هر جا حس کند که رابطه عاطفی او دارد عمیق و صمیمی می شود،
چون چنین شخصی تا به حال الگوی صمیمیت را تجربه نکرده است، احساس بدی به او می دهد و هر چه سریعتر رابطه را ترک میکند و از برقراری روابط صمیمی فرار می کند.
چون دقیقا زمانی که صمیمیت بیشتر و بیشتر می شود، این فرد فشار خیلی بیشتری را از لحاظ روانی تحمل می‌کند، بدون اینکه حتی خودش هم متوجه بشود و به همین دلیل این موضوع هم باعث تعجب خودش میشود و هم طرف مقابل!
طرف مقابل می گوید: چه اتفاقی افتاد؟ ما که تازه داشتیم با هم صمیمی شدیم و یک رابطه گرم بین ما شکل می‌گرفت!

برای تهیه دوره غیرحضوری تله های روابط عاطفی، کلیک کنید”

تله وابستگی

فرض کنید یک نفر در خانواده‌ای پرورش یافته است که توجه زیادی به او و نیاز هایش شده است و به اصطلاح، اطرافیان او نگذاشته‌اند که آب در دلش تکان بخورد! مثل یک چتر حمایتی، مدام از او حمایت کرده‌اند و  همه امکانات را برای او فراهم کردند و هر چیزی که خواسته در اختیار او گذاشته اند.
چنین شخصی در بزرگسالی دقیقاً به دنبال شرایطی می گردد که همانند دوران کودکی او باشد. به همین دلیل همیشه در روابط خود به دنبال کسی می گردد که نقش والد را برای او ایفا کند.

او نمی تواند شخصیت مستقلی داشته باشد و مثلاً اگر ازدواج کند، غرق هویت همسرش می شود. او حاضر است هر کاری انجام دهد تا رضایت طرف مقابل خود را جلب کند و خودش شخصیت مستقلی ندارد.

تله بی ارزشی

شخصی را فرض کنید که در دنیای بیرون فردی فخرفروش متکبر و برتری طلب و قدرت طلب است که احساس می کند از بقیه بالاتر است. از بیرون که به چنین شخصی نگاه کنیم، برخی می گویند، او خیلی قوی است. برخی می گویند چقدر مغرور و متکبر است! چرا این قدر خودش را قبول دارد؟

اما واقعیت این است که قضیه دقیقاً برعکس این است! یعنی این فرد در درون همواره از بی ارزشی خود رنج می برد و با عملکرد خود به بی ارزشی خود حمله می کند تا به نوعی دیگران و به خصوص نقاد درون خود را متقاعد کند که من آدم باارزشی هستم.

عدم صمیمت افراد دارای تله بی ارزشی

چنین افرادی با هیچ کس نزدیک و صمیمی نمی شوند. چون اگر با کسی خیلی صمیمی شود، طرف مقابل به واقعیت درون او و بی ارزشی این شخص پی خواهد برد.
او برای اینکه کسی نتواند متوجه ضعفش شود، در ظاهر برای خود امپراطوری ساخته. اما همین فرد با یک انتقاد کوچک به شدت به هم می ریزد. به طوری که طرف مقابل احساس می‌کند که رفتار خیلی آزاردهنده ای با او داشته یا حرفی زده که خیلی ناراحت کننده بوده ست!

چنین افرادی می ترسند، نقابی که برای پنهان کردن ضعف خود ساخته اند، با یک انتقاد کوچک برداشته شود و همه، متوجه بی ارزشی و و شخصیت رنجورِ کودک درونش بشوند. به همین دلیل کوچکترین انتقادی تمام وجودش را از درون فرو می ریزد.

تله ایثار

فردی را فرض کنید که بسیار مهربان است و به همه کمک می کند و همیشه سعی دارد که دیگران را راضی نگه دارد. او همیشه نیازهای دیگران را به نیازهای خود ترجیح می‌دهد. شخصی که به ظاهر هیچ توقعی از دیگران ندارد  فقط دوست دارد که به دیگران کمک کند.

اما همین فرد اگر متوجه شود که دیگران قدر کمک و محبت های او را نمی‌دانند، به شدت ناراحت و عصبانی میشود. او این احساس را با قهر کردن یا دعوا کردن یا قطع رابطه و …  نشان می دهد. این شخص حتی خودش متوجه علت این رفتارش نمی شود و با خود می گوید: من که با همه مهربان هستم و به همه کمک می کنم. چرا دیگران با من اینگونه رفتار میکنند؟! آیا واقعاً جواب محبت‌های من این است؟

اما واقعیت این است که دلیل محبتش این نیست که به دیگران کمک کند و نیت او چیز دیگری است!
قضیه این است: علت این است که چنین شخصی در دوران کودکی به او اجازه داده نشده که خودش را ابراز کند و احساسات و نیازهای خود را بیان کند. به همین دلیل با این که از بیرون فردی مهربان و خیر خواه به نظر می رسد ما از درون به دنبال پر کردن خلأ درونی خودش است.

نتیجه

شما هم اگر بعد از خواندن این مثال ها، متوجه یکی از این تله های شخصیتی یا تأثیر دیگری از دوران کودکی خود بر بزرگسالی تان شده اید، تجربه خود را زیر همین مطلب، در قسمت نظرات برای ما بنویسید.

پیشنهادات ویژه برای این مقاله

سوال و نظرات خودتون رو از طریق باکس دیدگاه در پایین با ما به اشتراک بذارید👇

  • سلام
    مطب جالب و اموزنده است. من بجز تله وابستگی دچار همه ی تله های دیگر هستم. ایا راهی برای نجات از این تله ها وجود دارد؟

    • سلام سهراب جان
      بهتون پیشنهاد میکنم دوره غیرحضوری تله های روابط عاطفی رو تهیه کنید، با اینکه اختصاصا برای روابط عاطفی آماده شده، اما راهکارهای ارائه شده برای همه تله ها مفید هستند. توی دوره مجموعه ای از راهکارها با رویکردهای مختلف گفته شده که بهتون کمک میکنه که هم از نظر هیجانی با کودک زخم خورده درونمون همراه بشید و حالش رو بهتر کنید و هم با رویکردی شناختی-رفتاری، الگوهای نامناسب خودمون رو تشخیص بدید و اصلاحشون کنید.

دیدگاهتان را بنویسید